عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 21 مهر 1393
بازدید : 6004
نویسنده : فریدون عباسی

سندی معتبر از ایرانی بودن سومریان

از کتیبه ب شاه شولجی دومین شاه سلسله سوم اور

شاه شولجی میگوید :آن زمان من .... مانند سیلی خروشان چون طوفانی عظیم ، به دژ نظامی " هیلی زوم"در ایلام Elam حمله ... وتسخیر کردم . من میتوانم هرچه مردم ( ایلام ) سوال میکنند، بفهمم . دراصل من یک فرزند سومر Sumer هستم  ( تذکر :اگر این جمله مترجم انگلیسی درست باشد، آن زمان نام ایران ki-en-gi بمعنی جای بزرگ خیز بود)؛ یک دلاور هستم ، یک رزم آور سومر ( هستم) .

ثالثاًً من میتوانم ، یک مکالمه رضایت بخش با (سر) سیاهان کوهستان (ایلام ) برقرار کنم .

( تذکر : عبارت بالا بوسیله مترجم انگلیسی از کتیبه شولجی - ب ، چنین القاء میکند ، که شولجی زبان سیاهان ایلامی را میدانست، ولی بنظر ما شولجی در چند سطر زیر سند معتبری از هم نژادی خود با بومیان اولیه ایران در شمال خلیج فارس کنونی و بختیاری بدست میدهد).

برای رفع این ابهام بکمک گویش های شمال خلیج فارس سطور ذیل با استفاده از تلفظ های دیگر همان

کلمات استفاده شده درکتیبه بشرح ذیل سطر به سطر ترجمه میشود:

, ku10 = mi = gig2 , ge26 =šu , ke4 = lil2 , ga =ka3 , numun =zir , zar , kul = kor ki=gu14=jo gu3=go , mu =mo  من با گویش های شمال خلیج فارس jo : جا ، kor : فرزند پسر ، mi : مو ، gig2 : در سومری :

رنگ سیاه ، یا به گویش محلی kik ریشه فعل سیاه پوشی و عزاداری کردن بصورت kiknidan است ، lil در

گویش شوشتری : همه ، دستجمعی ...است ، zer در گویش عربی ذریه و اولاد است ، šu ، در لری شانه

و اصطلاحاً به شانه گرفتن بمعنی " بعهده گرفتن " است . ، mo ضمیر بمعنی "من" ، و go ریشه فعل گفتن

است . در زبان سومری بدلیل ثقیل بودن تلفظ "ر" اغلب در کلمات دارای صدای " ر" این صدا را با صدای صامت

"ل" جایگزین میکنند. هم اکنون نیز در گویش های فوق این اتفاق روی میدهد.

209. dumu ki-en-giki-ra numun-ba ge26-e-me-en

 

 210. ur-saĝ ki-en-giki-ra ur-saĝ ĝe26-e-me-en

211.-3-kam-ma-aš [lu2] kur ku10-ku10-ga-ke4  

 

212.ĝe26-e-me-en [gu3 mu-na]-/de2\-e-

209. domo go14-(h)en-gi (go14)-ra kur(kul)-ba šu-e me-en

فرزند سومری کوهستانی (اگراز دودمان بومیان اولیه ایران) باشد. ( حمایت از آنها ) بعهده من است . (گفتار شاه شولجی در فتح دژی در ایلام) سطر 209 کتیبه ب .

210. ur-saĝ ki-en-giki-ra ur-saĝ šu-e me-en

( حمایت) مردم قهرمان مردم سومر بعهده من است.

211. 3-kam-ma aš [lu2] kur gig2-mi-ka2-lil2

ثالثاً: همه هر [انسان] موسیاه کوهستان (ایلام) ( با نشانه معرفه اسم ga یا ka2 مقصود بومیان اولیه ایلام است). را تحت حمایت خود قرار میدهد.

212. šu-e-me-en [go mo-na]-e

بعهده من است [ مرا فراخوانده] اند.

متاسفانه مترجم انگلیسی ku10 را که دو بار پشت سر هم در کتیبه در سطر 211 آورده شده است ، دوچندان

سازی کلمه ، و یکی از روشهای جمع اسم و فعل در سومری فرض کرده است ، و این تصور را نشان داده است ، که صفت هم جمع بسته میشود، ومقصود کتیبه را سیاهان ایلامی دانسته است. و با این پیش فرض چند سطر دیگر را

هم درست ترجمه نکرده است .

یکی از ku10 ها ، mi به گویش بختیاری و خوزی "مو" اسم است ، و دومی gig2 رنگ " سیاه" است . باوجود این ، درگویش های همسو با فارسی ، شب ، و موی (تیره) را به سیاهی تشبیه کرده اند.

در یکی از مقالات قبلی که عزیزانی آنرا در وبلاگ خود قرار داده بودند، عزیزی با تردیدی ملایم نقدی ارائه کرده بودند، که من از آن بی خبر بودم .

برای رفع ابهام موضوع و پاسخ در زیر آورده میشود. ابتدا باید گفت که مقصود ما از زبان خوزی در حال حاضر زبانهای شناخته شده شوشتری و دزفولی است .

متن بصورت ذیل است : ما برای نمونه دو جمله افعال سومری را که از دوره سلسله اور سوم در این کتاب آورده شده اند ، و سومرشناسان و آشور شناسان با ترجمه واژگان عبارت ها از طریق معادل اکدی آنها ، مفهوم کلی آنها را که جملات نفرینی است، شناخته اند، برای یک خوزستانی مثلاً شوشتری میخوانیم، ا و بیدرنگ بدون هیچ شناختی از کار سومر شناسان معروف ترجمه درست آنرا به فارسی معیار میگوید.

یقیناً او در ترجمه دو جمله زیر: کتیبه درس12 : nam-ĥa-ba-da-kur5-e نَم خا با دا کُر ِره

کتیبه درس15 : nam-ĥa-ba-an-da-kur5-ne نَم خا بان دا کُر ِر نهِ

خواهد گفت دوجمله جملات نفرینی هستند. معنی جمله درس 12 "( خدا) خواهنده دودمان او نباشد." یا بصورت درست تر " (خدا) دودمان او را نمی خواهد" و در جمله درس 15 معنی " خدایان ؟ یا مقدسین؟" خواهنده دودمان او نباشند. یا (خدایان) دودمان اورا نمی خواهند است، برای حل معما ، هر دو جمله را با زبان های خوزی تحلیل میکنیم:

توضیحات :nam-am شوشتری بمعنی " نمی آیم" nam = نمی و am - آیم ، و nam-ruwom دزفولی بمعنی " نمی روم" ، با وجود این ، چنین ترکیبی در اغلب گویش های همسو با فارسی هم رایج است.

مثال: شوشتری : nam- eshnasom بمعنی " نمی شناسم " در کردی مهابادی : nam-esnasom با همان معنی است . پس بعد از نشانه نفی استمراری یا حال بلافاصله ریشه فعل آورده میشود. درنتیجه اولین کلمه دو جمله سومری بالا مطابق گویش های خوزی بالا نفی حال یا استمراری است. و دومین کلمه بلافاصله بعد از آن ، ریشه فعل است . دراینجا ریشه فعل " خواستن " یا "خوا" است ، که نشانه سومری آنرا با " خا" نشان داده است.

ثانیاً ، بادا ba-da بمعنی" باشد" ، آینده مجهول است ، شعر بادا، بادا مبارک بادا را هم ما درعروسی ها شنیده ایم.

زبان سومری برای جمع بستن این فعل آنرا با میانوند جمع "ن" بصورت "باندا" ba-an-da بمعنی " باشند " جمع بسته است ، که امروزه بدیلی برای آن یافت نشده است . و مشخص نیست این تغییر چه زمانی دراین گویش ها اتفاق افتاده است .

ثالثاً ، kor دراغلب گویش های همسو با فارسی بمعنی " پسر" وبطور مجازی " اولاد " و عقبه است . ولی دراینجا چون فعل نفرینی است ، و هدف کتیبه تحقیر خلافکار است . از نشانه kur5 استفاده کرده است ، که احتمالاً " کُره" حیوانات و چهار پایان است . مثلاً " کره بز" .

رابعاً ، نشانه انتهائی e درحالت مفرد ضمیر ملکی ومفعول رائی است ، و ne انتهائی جمله دوم ضمیر ملکی جمع با مفعول رائی است. امید است ، به حل مشکل کمک کرده باشم .

 

شاد باشید . فریدون عباسی.


تاریخ : شنبه 5 مهر 1393
بازدید : 5044
نویسنده : فریدون عباسی

نسب نامه اولاد حیدر خان بختیاری ( بهداروند) شاخه محمودی

بروایات سلطانعلی خان محمودی

پیشاپیش از جناب آقای سیاوش خان محمودی محقق و نویسنده چند کتاب بخاطر دراختیار گذاشتن

این اطلاعات برای وبلاگ " تاریخ عشایر بهداروند و بختیاری " صمیمانه تشکر مینمایم . امید است

سایر اقوام نیز دراین امر مبارک و جاودانی کردن نام خاندان بزرگ حیدرخان و دیگر بزرگان خاندان عظیم

الدیوند ها مثل خاندان آزال پسر آرستم علاء الدین وند ( بویژه کمک آقای فرهاد رضائی بختیاروند لازم است .) , همراهی نمایند. ف . عباسی

چگونه شجره نامه یا درخت زندگی گذشته را تبدیل

به نسب نامه کنیم

بنظر میرسد ، مشکل اصلی اغلب کسانی که میخواهند ، این کار را انجام

دهند ، در مورد استفاده از نظام "کد" گذاری است ، و از طرفی هم

ارتباط افراد اصطلاحاًً "کر بو" را در یک خانواده پدر سالار و کسانی را که باید

مرتبط کنند بر اساس قاعده رعایت نمی کنند. و اصولاً درخت یا شجره شاخ

و برگ بسیاری دارد و در یک صفحه جا نمی گیرد. نمودار ذیل شاید برای این

کار بدون رعایت ( کدگذاری) مفید باشد .

اسم جد اولیه ( بن چک) طبقه اول

همسر و اولاد دختر( که در گذشته معمولاً مرسوم نبود)

اسم اولا پسر - مثلاً : مهراب - محمد - علیقلی- عبدال ...

نام پسران بالا جزء طبقه دوم قرار میگیرند، و برای هریک از آنها به ترتیب

بزرگتر به کوچکتر یک صورت مانند روش بالا شامل مثلاً اسم مهراب طبقه

دوم اسم همسر و اولاددختر و در اخر اسم پسران که طبقه سوم را تشکیل

میدهند ، آورده میشود و به همین ترتیب سایر طبقات زیر هم نوشته می

شود .

تذکر : این نسبنامه یک خاندان بزرگ را منظم میکند، که معمولاً یک نام

خانوادگی دارند.

بدیهی در مورد همسر و دختران و اولاد آنها متاسب با موضوع توضیحاتی در

جای خود در نسب نامه درج مثلاً همسر مهراب دختر جعفر قلی است.آورده میشود.

شاهمراد خان ( روایت این گوینده نام داود خان را پیشنهاد کرده است)

 حیدرخان │

اولاد پسر 1- اسد خان شیر کش 2- سلیمان خان

( همسر و اولاد دختر؟ حیدر خان) 

سلیمان خان 

اولاد پسر 21- محمود خان 22- حسین خان 23- داود خان

( همسر و اولاد دختر؟) 

21- محمود خان

  اولاد پسر 211- عبدالله خان

 

│ اولاد پسری ؟ ( به نوشته راوی سلطانعلیخان محمودی، اولاد پسر عبدالله

خان 12 نفر و اولاد دختر ایشان 9 نفر بوده اند ، که از 4 زن عقدی ایشان متولد

شده ا ند ، ولی اسامی اولاد پسر ایشان در نقشه ترسیمی مرنبط نشده اند.

و اسامی 5 تن از دختران و 4 همسرایشان هم وجود ندارد. بقسمی که

شجره نامه یا درخت زندگی تنها اولاد و نسل های بعدی دختران مرحوم

عبدالله خان را نشان میدهد. بدیهی است ، که این مسئله باید به کمک

سیاوش خان محمودی حل شود. در مورد اولاد پسری مرحوم عبدالله خان

آقای محمودی حضوری اسامی چند نفر از اولاد پسری ایشان را مهراب

خان (جد دکتر علیقلی خان )، محمد حسین خان ، داراب خان ، علی محمد

خان را ذکر کردند ، که باید کامل شود. )

اولاد دختر 212 - بی بی پیکر 213-

زینب 214 - زهرا 215- ماهی (همسران ؟) را هم نامبرده اند.

22- حسین خان 

اولاد پسری 221- رستم خان 222 اسکندرخان

(اولاد دختری و همسر ؟)

 رستم خان -221

( اولاد پسری ؟ دختری ؟ همسر؟ )

اسکندر خان -222 

اولاد پسری عجم خان

- 2221 عجم خان

- 2221 ( اولاد پسری ؟ دختری ؟ همسر؟)

قرار است به همت دو تن دیگر از نوادگان عجم خان نسب نامه اولاد ایشان

هم تهیه شود انشا...

داود خان 23 

اولاد پسر 231- عبدال خان 232- سلیمان خان

این نسب نامه کامل نیست و انشاال.. بکمک عزیزان تکمیل خواهد شد.

شاد باشید و ماه مهر را با مهربانی بدیگران دلپذیر تر کنید.

فریدون عباسی



:: برچسب‌ها: شیوه تنظیم نسب نام برای وبلاگ ,

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 98
بازدید ماه : 621
بازدید کل : 47634
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 124
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com